English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2389 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cut out U وسیله ارتباط بااعضای سازمانهای زیرزمینی رابط یا واسطه ارتباط باسازمانهای زیرزمینی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
clandestine U سازمان زیرزمینی نهضت زیرزمینی نهضت براندازی پنهانی
apparatus U شعبه زیرزمینی و مخفی فعال دستگاه وسیله
teleconferencing U ارتباط تعدادی کامپیوتر یا ترمینال با هم برای ایجاد ارتباط بین یک سری کاربر
contention U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
contentions U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
connectivity U توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
data link U ارتباط مبادله اطلاعات ارتباط کامپیوتری
tie-in U وسیله ارتباط
tie in U وسیله ارتباط
tie-ins U وسیله ارتباط
disconnects U قط ع ارتباط بین دو وسیله
disconnect U قط ع ارتباط بین دو وسیله
linkage U اتصال وسیله ارتباط
linkages U اتصال وسیله ارتباط
disconnecting U قط ع ارتباط بین دو وسیله
wigway U ارتباط و مخابرات به وسیله پرچم
dialog U ارتباط بین وسیله ها مثل کامپیوتر ها
dialogue U ارتباط بین وسیله ها مثل کامپیوتر ها
dialogues U ارتباط بین وسیله ها مثل کامپیوتر ها
communication U سوکت یا اتصال فیزیکی که به وسیله اجازه ارتباط میدهد
log U برقراری ارتباط و شروع به استفاده از وسیله راه دور مثل سرور شبکه
logs U برقراری ارتباط و شروع به استفاده از وسیله راه دور مثل سرور شبکه
fast U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
interfaces U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
underground U زیرزمینی
underground water U اب زیرزمینی
subterranean U زیرزمینی
cellar U زیرزمینی
ground water U اب زیرزمینی
cellars U زیرزمینی
subsurface water U اب زیرزمینی
subsurface ice U یخ زیرزمینی
fixed ground water U اب زیرزمینی ماندگار
subsoil irrigation U ابیاری زیرزمینی
burrows U سوراخ زیرزمینی
burrowing U سوراخ زیرزمینی
burrowed U سوراخ زیرزمینی
cavern U حفره زیرزمینی
burrow U سوراخ زیرزمینی
caverns U حفره زیرزمینی
dug out U پناهگاه زیرزمینی
earth house U خانه زیرزمینی
kobold U غول زیرزمینی
subbing U ابیاری زیرزمینی
subsoil drainage U زهکشی زیرزمینی
under ground mining U استخراج زیرزمینی
under ground survey U برداشت زیرزمینی
underdrain U زهکش زیرزمینی
underground cable U کابل زیرزمینی
underground furnace U کوره زیرزمینی
tunnels U دالان زیرزمینی
mattamore U انبار زیرزمینی
tunneling U دالان زیرزمینی
tunneled U دالان زیرزمینی
mined U راه زیرزمینی
mines U راه زیرزمینی
ground water table U سفره اب زیرزمینی
ground water table U سطح اب زیرزمینی
tunnel U دالان زیرزمینی
ground water storage U اب انباشت زیرزمینی
ground water runoff U جریان زیرزمینی
mine U راه زیرزمینی
ground water U ابهای زیرزمینی
grotto U غار زیرزمینی
grottoes U غار زیرزمینی
grottos U غار زیرزمینی
ground water trench U بریدگی اب زیرزمینی
tunnelled U دالان زیرزمینی
under ground working U استخراج زیرزمینی
camouflet U حفره زیرزمینی
underground U شبکه زیرزمینی
underground mine U معدم زیرزمینی
ground water basin U حوزه اب زیرزمینی
PIA U مداری که به کامپیوتر امکان ارتباط با وسیله جانبی میدهد با تامین پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن در رسانه
under ground U راه اهن زیرزمینی
rhizmatous U دارای ساقه زیرزمینی
underground U راه اهن زیرزمینی
hydrogeology U بررسی ابهای زیرزمینی
metro U راه آهن زیرزمینی
atomic underground burst U ترکش زیرزمینی اتمی
underground railway U راه اهن زیرزمینی
actual velocity of ground water U سرعت واقعی اب زیرزمینی
metros U راه آهن زیرزمینی
kanat U کانالهای زه کشی زیرزمینی
fluctutaion of water table U نوسان سفره اب زیرزمینی
hypogeum U قسمت زیرزمینی بنا
silo U مخزن زیرزمینی غلات و غیره
endophagous U تغذیه کننده از موادفاسد زیرزمینی
culverts U لوله مخصوص کابل برق زیرزمینی
magazine space U زاغه زیرزمینی محل انبار مهمات
lateral U افقی راهرو زیرزمینی موازی جبهه
rhizomatous U دارای ساقههای ریشه مانند زیرزمینی
culvert U لوله مخصوص کابل برق زیرزمینی
retrench U دارای سنگر موقتی زیرزمینی کردن
intrapermafrost water U ابهای زیرزمینی واقع در لایه منجمد زمین
dowse U پی بردن به وجوداب یا منابع دیگر زیرزمینی بوسیله گمانه
molehills U توده خاکی که موش کور زیرزمینی درست میکند
molehill U توده خاکی که موش کور زیرزمینی درست میکند
keyth rope system U شبکه زیرزمینی که زهکشهاخط بزرگترین شیب را قطع نماید
accross the slope system U شبکهای زیرزمینی که در ان زهکش ها خط بزرگترین شیب را قطع می کنند
suprapermafrost U ابهای زیرزمینی که بالای منطقه لایه منجمد زمین قرارمی گیرند
junction well U چاهها یا گودالهایی که درمحل تلاقی تغییر شیب زهکشهای زیرزمینی ایجادمیگردند
observation pipe U لوله ایکه جهت تعیین سطح اب زیرزمینی درزمین حفر گردد
mole hill U توده خاکی که کوش کور زیرزمینی هنگام کندن زمین درست میکند
coherency U ارتباط
concernment U ارتباط
hookup U ارتباط
coherence U ارتباط
relationship U ارتباط
liaisons U ارتباط
liaison U ارتباط
relationships U ارتباط
correlation U ارتباط
rapport U ارتباط
correspondency U ارتباط
communicating U ارتباط
relation U ارتباط
intercommunication U ارتباط
connexions U ارتباط
connection U ارتباط
enchainment U ارتباط
correspondence U ارتباط
correspondences U ارتباط
ligature U خط ارتباط
communication U ارتباط
link U ارتباط
earth U حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
earths U حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
data communication U ارتباط دادهای
wire communication U ارتباط با سیم
data communication U ارتباط داده ها
intercom U ارتباط داخلی
selective signalling U ارتباط مخصوص
mass communication U ارتباط جمعی
intercoms U ارتباط داخلی
visual communication U ارتباط بصری
telecommunications U ارتباط تلگرافی
telecommunications U ارتباط از دور
telephone communication U ارتباط تلفنی
tie in U ارتباط دادن
bond U ارتباط چسب
telecommunication U ارتباط دوربرد
correlation U ارتباط داشتن
put through U ارتباط پیداکردن
inaccessible U ارتباط ناپذیر
association U پیوند ارتباط
associations U پیوند ارتباط
relevance U ربط ارتباط
one sided communication U ارتباط یکسویه
connect U ارتباط رخها
conversational interaction U ارتباط محاورهای
relational U ارتباط شرح
connexion U ارتباط اتصال
relevancy U ربط ارتباط
cryptocommunication U ارتباط رمز
mitwelt U ارتباط با همنوع
signal communications U ارتباط و مخابرات
inaccessibility U ارتباط ناپذیری
connects U ارتباط رخها
trunk line cable U کابل ارتباط
disconnectedly U بدون ارتباط
wire U ارتباط باسیم
wires U ارتباط باسیم
log off U قطع ارتباط
inverse relationship U ارتباط معکوس
direct relationship U ارتباط مستقیم
log in U برقراری ارتباط
communications U ارتباط و مخابرات
communicability U قابلیت ارتباط
communication U ارتباط و مخابرات
juxtaposition U ارتباط اجباری
disconnection U قطع ارتباط
disjointedness U عدم ارتباط
subcontrariety U ارتباط قیاسی
logout U قطع ارتباط
login U قطع ارتباط
disaffiliation U عدم ارتباط
communication theory U نظریه ارتباط
logging off U قطع ارتباط
communicates U ارتباط گرفتن
communicated U ارتباط گرفتن
logging in U برقراری ارتباط
log out U قطع ارتباط
log on U برقراری ارتباط
communicate U ارتباط گرفتن
communication network U شبکه ارتباط
communicable U قابل ارتباط
communicability U ارتباط پذیری
synchronous communication U ارتباط همزمان
asynchronous commuinication U ارتباط ناهمزمان
association coefficient U ضریب ارتباط
agency of communications U منبع ارتباط
intercommunication U ارتباط داخلی
attachment plug U دوشاخه ارتباط
intercommunion U ارتباط مشترک
arithmetic relation U ارتباط محاسباتی
Recent search history Forum search
2تعریف فونتیک چیست؟
1whatever vehicle you drive all its handling characteristics are affected by the load you carry including passengers
1The present situation in Afghanistan is quite problematic. The country has very little in the way of existing infrastructure, and no real prospects for economic growth aside from the illegal drug trad
1tajwid
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
1معنی lead lag compensator
4express, overexpression
4express, overexpression
4express, overexpression
4express, overexpression
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com